نفسنفس میزنم برا نفسزدنت
فدای داغ دلت؛ فدای درد تنت
فدای روشنیات، ستارهی علوی
که از دم تو به پاس، شریعت نبوی
گوشهی لبهات آه! پر شده از لاله
برات میخونم با شیون و با ناله
تاب دویدن ز پی اسب ندارد
پیر محاسن سفید و طفل سهساله
سیّدناالمظلوم! أبی عبدالله
علم شده آقا توو حوزهها علمت
آتیش به دل میزنه، حکایتای غمت
خدا با دست حسن، حواله داده به تو
عزای فاطمه و محرَّمای منو
تو روضههای تو، یه عالمه رازه
خاک مزار تو، یه روضهی بازه
تویی که صاحبالزمان بهت مینازه
آخر یهروز شیعه برات حرم میسازه
دل منو میبره به آسمون خدا
طنین نام حسین؛ غریب کربوبلا
بیا باهم بخونیم با شور اهل حرم
حسین میگه نیومد غیور اهل حرم
حسین میخونه، وای برادر من رفت
میر سپاهم آه! بال و پر من رفت
زینب دلشکسته با اهل حرم گفت
وای ابوالفضل رفت؛ معجر من رفت