منو تنها گذاشتی پر کشیدی
نفس آخر و بی سر کشیدی
بسکه گلو تو بر زمین کوبیدی
رو خاکها طرح یک حنجر کشیدی
حسینم تا به روی تل دویدم
زیر گرد و غبار چیزی ندیدم
پیدا نکردمت ولی صدای
نفس نفس ز قتله گاه شنیدم
غریب حسین غریب حسین
--
به خدا دشمنا خیلی نامردن
همه به دور خیمه ها می گردن
دیگه به خواهرت رحمی ندارن
وقتی پیکرتو صد پاره کردن
دیگه نگو چرا معجر نداری
از دل خون من خبر نداری
زخم پیشونی تو خواستم ببندم
اما حالا می بینم سر نداری
--
وقتی به روی نی سرت بلند شد
حرف اسارت و زنجیر و بند شد
وقتی که پرده ی حیا دریدند
به دور زینبت بگو بخند شد
وای از بزم شراب و می گساری
نامحرم بود و من در بی قراری
گفتم مگه خودت خواهر نداری
چکار با دخترای زهرا داری