تا به کی از سخن عشق گریزان باشم ؟
از تو ننویسم و هر بار پشیمان باشم ؟

.

پاک کردی عرق شرم ز پیشانی مست
 پس روا نیست من این‌ گونه پریشان باشم

.

کیمیا خاک کف پای غلامان شماست
 کیمیایی بده تا ” جابر حیّان ” باشم

.

نمی از چشمه ی ” توحید مفضّل ” کافی‌ ست
 تا به چشمان تو یک عمر مسلمان باشم

.

غم حدیثی‌ ست که در چشم تو جریان دارد
 باید از حادثه ی چشم تو گریان باشم

.

مثل این بیت برایت حرمی می‌ سازم
 تا در آیینه ی ایوان تو حیران باشم

.

حرف آیینه و ایوان شد و دلتنگ شدم
 کاش می‌ شد حرم شاه خراسان باشم

.

” صبح صادق ندمد ، تا شب یلدا نرود
 کاش در صبح ظهور آینه گردان باشم

 



مطالب مرتبط

در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین
در دل خیمه گل یاسمنی داشت حسین

دو شنبه, 01 خرداد 1402

پخش
راه سلوک نوکر از جاده سکوت است
راه سلوک نوکر از جاده سکوت است

پنج شنبه, 03 شهریور 1401

پخش
پدرت از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
پدرت از نجف آمد تو هم از خیمه بیا

پنج شنبه, 10 شهریور 1401

پخش