شبای جمعه مادر از خواب میپرید
میگفت همش خواب میبینم گلمو بی تاب میبینم
بین دو نهر آب تنش رو به زیر تیغه آفتاب میبینم
آدرس کربلا رو داد کنار گودال با دلم قرار گذاشت
باز آروم و قرار نداشت
راضی شدم بی کفنی
یه بقچه داد یه پیروهن کنار گذاشت
باز آروم و قرار نداشت
حالا سر قرار رسیده زینب
حرم تا قتلگاه دویده زینب
سرتو میبرن سرم پایینه
خدا میدونه که بریده زینب
وای مادرت همش دعا میکنه
وای کی عدو تو رو رها میکنه