ای برادر به فدای سرتو زینب تو .
هر کجا میروی آید ز قفا زینب تو .
روزُ جا بر سر نی داریُ شب جا به تنور
روزُ از روز تو میسوزمُ شب از شب تو
گر بود کوفه، اگر شام، اگر بزم یزید
هر کجا میروی آید ز قفا زینب تو
از چپ و راست همی چوبُ رسد بر سر من
گاهُ از راست همی آیمُ گاه از چپ تو
حالُ که اندر سر نی، سنگُ زنندت ای سر
بعد از این تا چه کند چوب جفا بر لب تو
گه رُخت سرخ چو ماهُ، گهی زرد چو ماه