مولای من به پیشگاه شما سر به زیر می آیم
به سر بلند ترین شکل عذرخواهی ها
دو لنگه درب حرم باز مثل آغوشت
همیشه هست پذیرای بی پناهیا
از این به بعد ندارند تاب دریا را
که خواب حوض تو را دیدند ماهی ها
که سنگ فرش تو از جنس چشم آهو هاست
و خاک پای تو اکسیر خوش نگاهی ها
دوباره باید از اینجا به جاده زل بزنم
همان حکایت جامانده ها و راهی ها