لطفا حداقل دو حرف را وارد کنید ...
نیمه شب تا وادی قم پابرهنه آمدیم
نیمه شب تا وادی قم پابرهنه آمدیم

چهار‌شنبه، 10 خرداد 1402 - محمد رضا نوشه ور - مکتب الرضا | 8 خرداد | 1402 مدت زمان:03:35

دانلود مداحی ها و نوحه های محمد رضا نوشه ور با لینک مستقیم دانلود همراه با متن نوحه و متن مداحی

ما به دنبال نود بودیم که صد، جور شد

در گدایی کوچه های دور مرقد جور شد

نیمه شب تا وادی قم پابرهنه آمدیم

طور موسی خواستیم و تور مشهد جور شد

سایه ای میخواستیم اندازهء خورشید حشر

گوشهء دنجی به زیر سقف گنبد جور شد

دست خالی آمدیم عمری در اطراف حرم

حاجت ما پیش این آقا نشد رد، جور شد

 

پیش سلطان شاه باشی یا گدا منظور نیست

بالباس پاره هم که آمدی بد جور نیست

 

با دعاهای کریمان میشود رزقت زیاد

تشنه هم حتی نباشی می رسد آب مراد

میخورد با یاعلی موسی الرضا زنگ بهشت

موقعی که میزند نقاره اش هر بامداد

حج اگر حج فقیران شد خدا راضی تر است

رسم این حج را به ما موسی بن جعفر یاد داد

میهمان دعوت که باشد میرود باب الرضا

میهمان ناخوانده باشد میرود باب الجواد

 

من گدای سفرهء دست جوادم از ازل

سالهای سال جاافتاده ام در این محل

 

سرکشم اما سرم پیش رضا خم میشود

عهد من در بندگی اینگونه محکم میشود

خوب میفهمم که دارم خوب مستی میکنم

چون امین اللهِ من با اشک تواَم میشود

هرکجا گفتم رضا دیدم همانجا مشهد است

هرکجا گفتم حرم دیدم فراهم میشود

مینویسم بر در این کهف اعوذ بالرضا

سگ میان خانه ی ارباب، آدم میشود

 

باهمین بارم، همین بار گناهم میخرند

آخرش در خانهء آقا مرا هم میخرند

 

دیده ام دور ضریح او خدا را بیشتر

راست میگویند میبخشد خطا را بیشتر

چون غباری از کف دنیا بلندم میکند

می تکاند هرچه این خاک عبا را بیشتر

وقتهایی که مریضم از دواهای پزشک

دوست دارم گفتن یک یا رضا را بیشتر

با غذای حضرتی در اربعین انداختند

سفره های از نجف تا کربلا را بیشتر

 

آنکه گفته با گداهایش مدارا میکند

باور من نیست که امروز و فردا میکند

 

بر در این شاه، شاهان زود زانو میزنند

خادمانش صحن را با دیده جارو میزنند

دور ایوان طلا با یاد ایوان نجف

کفتران این حوالی ذکر یا هو میزنند

گفتن" آقا به جان مادرت" روزی ماست

در حرم حاجاتمان حرف دو پهلو میزنند

تشنهء آب فراتم دور سقاخانه اش

کاسه های آب بر سقا فقط رو میزنند

 

بارها بین حرم گفتم رضا گفتم حسین

سالها از دوری کرببلا گفتم حسین

 

گرچه تنها مانده ای و هیچ کس یارت نشد

در میان حجره تو پیکرت غارت نشد

با دو چشم مضطرت خود را کشیدی بر زمین

ضربه های سنگ، سهم دیدهء تارت نشد

اربا" اربا نور چشمت را ندیدی روی خاک

وقت جان دادن جوادت بود، دشوارت نشد

هیچکس در خیمه ها بر محرمت سیلی نزد

در میان مقتلت، خواهر گرفتارت نشد

 

بر زمین کربلا افتاد پاره پیکری

مادری با قامت خم رفت دنبال سری