تو همونی که پناه من سرگردونه
تو همونی که دوای همه ی دردامه
تو همونی که سر سفره نشستن با تو
مثه خادمای خونت همه ی رویامه
تو همونی که پادشاه دورانه کعبه ی خراسانه
دور مرقدش گشتن حج ما فقیرانه
تو همونی که برکتش فراوانه
سفره داره احسانه روزی منو میده البته کریمانه