یه ایرانو ، یه سلطانو
بنازم حرم شاه خراسانو
حرم از بس که جذابه
به جنت نمیدم یه عکس ایوانو
قطره قطره مثل من
دریا دریا مثل تو
نوکر نوکر مثل من
آقا آقا مثل تو
تو که قبله ی توی مشهدی
تو مقصودی و خودت مقصدی
من هر بار میام تو صحنت میگم
چه گلدسته ای عجب گنبدی
... رضا جان رضا ، رضا جان رضا ...
امام هشتم ادرکنی
پیمبر به تو گفته بَضعَةً منی
پناه اِنسی و جنی
پیمبر به تو گفته بضعة منی
با تو حالم خوب میشه
زخم بالم خوب میشه
هر سال مشهد مهمونم
اون سال سالم خوب میشه
به لبخند تو اسیرم رضا
تو سلطان و من فقیرم رضا
بگردم همه جهانو بازم
میفته به تو مسیرم رضا
... رضا جان رضا ، رضا جان رضا ...
سلام از ما ، جواب از تو
ما تشنه ایم و یک جرعه ی آب از تو
سلام از ما ، جواب از تو
دوا کردن این حال خراب از تو
تو جانی و جانانی
ما عبد و تو سلطانی
زیباترین توصیفِ
کربلای ایرانی
من از بچگی بدهکارتم
هواخواهتم ، هوادارتم
نمیخوام رها شَم از بند تو
همه عمرمو گرفتارتم
... رضا جان رضا ، رضا جان رضا ...