خیلی دلم میخواست که ، بیام حرم پیاده
دعوت نکردی من رو ، غم تو دلم زیاده
حالا دارم میسوزم ، تو حسرت کربلا
دوباره قسمت نشد ، بازم جاموندم آقا
سهم من شد از حرم
چشم تر یه دنیا غم
کاش ببینم این شبا
خواب حرم
همه رفتن به کربلا
منم موندم حالا تک و تنها
«حسین جانم ، حسین جانم»
یه عده دارن آقا ، طی میکنن جادهها
الان پای پیاده ، دارن میرن کربلا
یه عده هم مثل من ، با چشمای خیس آقا
زل میزنن به عکس ، غروب کرببلا
باز نشد که من بیام
تو حرم بدم سلام
میمیرم من آخرش
ای بامرام
دلم تنگه ، میخوام حالا
برم مشهد پیش امام رضا
«حسین جانم ، حسین جانم»