داره میرسه بهگوش ، صدای یه قافله
کاروان حضرت اربابه
پابهپای قافله ، این دل زار منم
مثِ قلب زینبت بیتابه
میدونی حاجت منو ، ولی بذار بازم بگم
سه کلمهست فقط آقا : پیاده اربعین حرم
اربابم، شبای جمعه دل حرمه
اربابم، فدایی سرت سرمه
“حسین وای ، حسین وای”
تا که بعد هیأتت ، چای روضه نوشیدم
یاد چای کربلا افتادم
خاطرات اربعین ، طعم چای موکبا
مگه میشه که بره از یادم
چایی روضه رو همون مادری که به ما میده
برات اربعین روهم به من روسیاه میده
اربابم، شبای جمعه دل حرمه
اربابم، فدایی سرت سرمه
“حسین وای ، حسین وای”
پیاده پر میکشم، زیر پرچم میدوم
مگه میشه خسته شن این پاهام
اون بهشتی که میگن، اون شراب و عسلو
توی هر موکب میبینن چشمام
یه ساله مونده این دلِ بیچاره توی موکبا
زیر زبونمه هنوز مزهی چای کربلا
اربابم، شبای جمعه دل حرمه
اربابم، فدایی سرت سرمه
“حسین وای ، حسین وای”
*شاعر : #داوود_رحیمی