میخوام کوله بارو ببندم بیام

حرم دیگه طاقت نذاشته برام

چشامو می‌بندم می‌بینم توی

یه جاده به اسم نجف کربلام


با یه نگاه تو میشه راهی بازم این دل

با پرچم سرخِ دخیلَک یا ابوفاضل


دارم بی‌اراده میام

میزنم به جاده میام

می‌شمارم ستون‌ها رو باز

با پای پیاده میام


“اربابم اباعبدالله

اربابم اباعبدالله”


بهشت دیگه رنگی نداره برا

اونی که پیاده میره کربلا

به راحتی اینجا در میره خستگی

با طعم یه چای توی موکبا


منزل به منزل توی الطاف تو میشم گم

هرجا میری میگن الا زُوّار هَلابیکُم


اشک شوق رو گونه‌م جاری

نبضم رو تو دستات داری

دل توی دلم نیست ارباب

مثل جابرِ انصاری


“اربابم اباعبدالله

اربابم اباعبدالله”


درسته زیارت داره مشکلات

ولی یادگاری میمونه برات

اگه کف پاهات پر از تاوله

باید بنویسیش توی خاطرات


باید برا ارباب، نه پا بلکه باید سر داد

مرغ دلو توی هوای کربلا پر داد


رؤیای دلا کربلا

فردوس خدا کربلا

راهی نیست دیگه تا دیدار

عرش فرشیا کربلا


“اربابم اباعبدالله

اربابم اباعبدالله”





مطالب مرتبط

دل‌خوشی
دل‌خوشی

پنج شنبه, 08 مهر 1400

چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا
چه خوبه کربلا مخصوصا غروب کربلا

چهار شنبه, 30 آذر 1401

پخش
تو پناهمی
تو پناهمی

جمعه, 21 خرداد 1400

پخش