در این چله نشینی ها چهل منزل خطر دیدم
تو ذکر میدادی و من هم چهل منزل اثر دیدم
و من با چشم کم سویم به سوی تو نظر کردم
چهل منزل کنار خود تو را دیدم اگر دیدم
سفر بسیار باید کرد تا پخته شود خامی
که خامی پخته خواهد شد تنوری در سفر دیدم
دلی دارم و دلداری سری دارم و سرداری
ولی در بین درباری خودم را در به در دیدم
دوباره بند در دست علی بود و کنار او
چهل صحرا به هر منزل خودم را پشت در دیدم
نوای کاروان ما نوای کوچه بازاری
در این آشفته بازاری تو را در تشت زر دیدم
سر ساقی سلامت که که من زینب در این دنیا
به جای آب در هر جا فقط خون جگر دیدم
فقط خون جگر دیدم در این چله نشینی ها
چهل منزل خطر دیدم چهل منزل خطر دیدم
تو ذکر میدادی و من هم چهل منزل اثر دیدم
در این چله نشینی ها چهل منزل خطر دیدم