باز دارن به امام میخندن با صدا
لعنت به ام فر وای از رقاصه ها
گفتم رقاصه ها بازم خیسه چشام
از این حجره دلم رفته بازار شام
بازم خدا را شکر دستش نبود بین تناب
ناموسش را نبردن بزم شراب
کاخ یزید تشت طلا
وای از دل سکینه وای از رباب
بازم خدا را شکر بچه ش توی بازار نرفت
کار از کار گذشت مرکب از تن تو هر بار گذشت
از دل خواهرت انگار گذشت
کار از کار گذشت
کار از کار گذشت