تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم
تا رو به ساحل اومدی بغضی نشست توی گلوم
همون دم بود غربت دنیا شد نصیبم
رو لب گل کرد آیه های امن یجیبم
بلند شو بنگر که شمشیرا رو کشیدن
آخه می دونن بدون تو من غریبم
ابالفضل
ضخم سر ماه حرم منو زمین گیر می کنه
هر کی بدنت رو بوسه با نیزه و تیر می کنه
دلم دیگه جا برای ماتم نداره
کمری که شد شکسته مرهم نداره
دلم می سوزه برای خواهر، برادر
که دور و برش دیگه هیچ مرهم نداره
ابالفضل
جز نهالی نمی بینم سرو من از طوبای تو
ضخم میون ابروهات برادرت فدای تو
با کی بگم خیمه ها تکیه گاه ندارن
نگاهی که پاره شد تماشا نداره
خاک عالم بر سر دریا که مثل تو
تا موج می زنه صاحب و سقا نداره
ابالفضل