دلم گرفته از این روزگار زجرآور
جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر
تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی
جز او کسی به نظرها نمیرسد به نظر
همه اجاره نشین شهنشه نجفیم
زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر
مسیح میشوم و مُرده زنده خواهم کرد
به دست من برسد خاک پایی از قنبر
هوارِ میثم تمار روی دار این بود