میرسه ناگاه، با نصر من الله
شمس و قمر از راه، ما شاء الله
برپا شده خیمه یار، صحرا شده باغ بهار
دلداده روی حسین، جمع احرار
جمع عشاق، اینجایند تا دنیا دنیاست
تا محشر این محشر برپاست، تا این دنیاست
نام آوری حسین، دل می بری حسین
با اینکه از همه، تنهاتری حسین
رویای من حسین، دنیای من حسین
عقبای من حسین، مولای من حسین
میرسه ناگاه، با نصر من الله
شمس و قمر از راه، ما شاء الله
یک سو همه عاشق او، یک سو همه قاتل او
زینب شده دست به دعا، آه از دل او
در این صحرا، می بارد باران غمها
با اشک بانویی تنها، در این صحرا
دلخون و بی پناه، حیران قتلگاه
نگران خیمه گاه، آه از دل تو آه
ای عشق من حسین، خونین بدن حسین
ای بی کفن حسین، صد پاره تن حسین