تویی آنکه غیر وجود خود به شهود و غیب ندیدهای
همه دیدهای نه چنین بود؛ شه من، تو دیدهی دیدهای
فقرات نفس شکستهای؛ سبحات وهم دریدهای
ز حدود فصل گذشتهای؛ به صعود وصل رسیدهای
ز فنای ذات به ذات حق، بود اتّصال تو یاعلی
نه مراست قدرت آنکه دم زنم از جلال تو یاعلی
نه مرا زبان که بیان کنم، صفت کمال تو یاعلی
مددی کن ای شه لو کشف؛ غم و ابتهال تو یاعلی
برسد به گوش من از نجف، قُتِلَ الحسینُ بکربلا