چگونه موی سرت را به خون خضاب ببینم؟
سر تو را وسط مجلس شراب ببینم!
بنا نبود بخواهد کسی مرا به کنیزی!
بنا نبود که من اینهمه عذاب ببینم
چگونه عمه خود را که کوه حجب و حیا بود
میان قافله با کمترین حجاب ببینم؟
اگر عموی عزیزم هنوز بود کنارم
نمیگذاشت که یک ذره اضطراب ببینم
منی که یاد گرفتم شبیه فاطمه باشم
بگو چگونه به دست علی طناب ببینم؟
چقدر با لب تشنه در آن کویر دویدم
نداشت جای تعجب اگر سراب ببینم
شنیدهام به تو یک قطره آب نیز ندادند
برایت آب میارم اگر که آب ببینم
گلایه میکنم این حق من نبود پدر جان
تن بدون سرت را در آفتاب ببینم
اگر که زودتر از این تو را به خواب ندیدم
برای اینکه نخوابیدهام که خواب ببینم
دلم برای نشستن به روی پای تو تنگ است
دوباره کاش از آن لحظههای ناب ببینم
خدا کند که دوباره علی اصغرمان را
بدون واهمه بر دامن رباب ببینم