بمونم که چی بشه
من دلم به بوندن عمو خوشه
بمونم که چی بشه
منو اشکای رقیه میکشه
از حرم دیده به قتلگاه تو دوختم
از علمدارت علمداریو آموختم
قبل از اینکه خیمه ها بسوزه من سوختم
ببین ابن الحسن اینجا قیامت کرد
رخ نیلی زهرا رو زیارت کرد
نذاشتم دستش از روی سرم رد شه
همون دستی که تو کوچه جسارت کرد
والله لا أفارق عمى یا أمى یا أمى...
بمونم که چی بشه
دل من به بودن عمو خوشه
بمونم که چی بشه
یکی داره خنجرش رو میکشه
نمیتونم ببینم داری میری از حال
داره زهرا مادرت میاد به استقبال
میپیچه ناله یابنیه تو گودال ای وای ای وای
با اینکه نوجوونم مرد میدونم
برا مادربزرگم روضه میخونم
غروب جمعه است اما مثل بابامی
قتیل یوم الثنینی عمو جونم
والله لا أفارق عمى یا أمى یا أمى ...
بمونم که چی بشه
من دلم به بودن عمو خوشه
بمونم که چی بشه
زینبت قراره که اسیر بشه
دستای بریده من پر پروازه
شبیه زخمای تو روضه مونم بازه
تن ما و ده سوار و نعلای تازه
بمیرم که به قتل صبر محکومی
باید خون گریه کرد از بس که مظلومی
به غارت میره حتی کهنه پیراهن
تو فکر ساربان نقشه شومی
والله لا أفارق عمى یا أمى یا أمى ...