روضه اما می رسد با چشم های تر به در
وای از آن وقتی که زهرا می رسد آخر به در
طاقتش در پشت در هر بار کمتر می شود
با لگد هربار می کوبند محکم تر به در
یاس تا پرپر شود آیا لگد کافی نبود؟
کاش می کردند فکر شعله را از سر به در
در نمی خواهد بگردد سمت او بر پاشنه
نیست امّیدی ولی با شعله آذر به در
روضه بیش از این نمی گویم، ولی نجار شهر
کاش می کوبید یک مسمار کوچک تر به در