کیستم من؛ دُر دریای کرامت؛ ثمر نخل امامت
گل گلزار حسینم؛ دل و دلدار حسینم
همهشب تا به سحر، عاشق بیدار حسینم
سر و جان بر کف و پیوسته خریدار حسینم
سپهم اشک و علم ناله؛ در شام، علمدار حسینم
سند اصل اسارت که درخشیده به طومار حسینم
منم آن کودک رزمنده که بین اسرا، یار حسینم
منم آن گنج که در دامن ویرانه، یگانهدُر شهوار حسینم
به خدا عمّهی ساداتم و در شام بلا مثل عمو، قبلهی حاجاتم
و سر تا به قدم آینهام وجه امام شهدا را