حلالمون کن آقا، به روی ما نیاری
ما رو ببخش اگر که؛ هنوز حرم نداری
ای روزگار؛ فاطمه و پسرش بیحرمند
ای روزگار؛ مظلومن اما محترمند
میاد زیارت و هنوزم، از مدینه دلخوره زهرا
از خاک بقیع دوباره، خاکی میشه چادر زهرا
ای روزگار؛ ای روزگار
..............
امون از این زمونه، چه سختیا کشیدی
هیشکی ندید تُو عالم، غمی رو که تو دیدی
ای روزگار؛ روضۀ کوچه کُشت آقای منو
ای روزگار؛ غریب گیر آوردی امامحسنو
خاطرههای بد همیشه، تُو ذهن بچهها میمونه
گوشوارۀ خونی رو خاکا، خونِ رو میخِ درِ خونه
ای روزگار؛ ای روزگار
..............
گفتی همه شنیدن؛ غمت آه حسینه
بزرگترین مصیبت، قتلگاه حسینه
ای روزگار؛ تشنه عزیز ما رو سر میبُرَن
ای روزگار؛ جلو چشاش مرکبا آب میخورَن
یوسف فاطمه رو خاکه، دورش پر از لشکر گرگا
تُو خیمه بچهکوچیکا رو، هی میزنن آدمبزرگا
ای روزگار؛ ای روزگار