وصلی الله علی الحسن
بنازم شیر جمل حسن
جلو چشمای اباالحسن
رجز میخونه انا الحسن
چه صف شکن اومد
علی ایستاده بودو فقط حسن اومد
آره واسه معرکه بهم زدن اومد
آقام حسن اومد
آقام حسن اومد
اوضاع بهم خورد /وقتی پرچم و بالا میاورد
100 تا 100 تا اومدن ولی بازم حسن بُرد
الله اکبر
یه انا الحسن که گفت عدو قبل از زدن مُرد
حسن مولا حسن آقا
دلیر نام آوره حسن
علم بالا میبَره حسن
توی کوچه حضرت کریم
توی میدون حیدره حسن
میگن بنی هاشم
یه امام حسن تو کربلا میشه لازم
واسه اینه جلوه ی حسن میشه قاسم
حسن میشه قاسم
حسن میشه قاسم
دست خدا زد / زد و شیر خدارو صدا زد
پسرای ازرق و پسر مجتبی زد
الله اکبر
به تلافی کوچه دو سه تا بی هوا زد