ما کویریم همه تشنهی باران حسن
سربلندیم همه دست به دامان حسن
باز جمعیم سر سفرهی احسان حسن
همه گفتن به ما سوختهجانان حسن
آتش عشق حسن سوخته جانم را شکر
هر چه دادند و ندادند همانم را شکر
قطره بودیم ولی راه به دریا دادند
دل ما را به سرای کرمش جا دادند
به سوی دامن او دست تمنا دادند
تا که گفتیم حسن حاجتمان را دادند
نظر رحمتشان بر دل ما تابیده
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده
دست و دلباز تعرین رهبر عالم حسن است
گفته احمد که فقط عقل مجسم حسن است
مثل حیدر عالی و اعلم حسن است
وارث هیبت پیغمبر اکرم حسن است
روح رحمن و رحیم است حسن روح سخاست
عاشق نام حسن باش که محبوب خداست
به گدایی پی اهل نظر باید رفت
خبر اینجاست به دنبال خبر باید رفت
سمت فرزند تجلی و زهر باید رفت
هر کجا پرچم او هست به سر باید رفت
دل به این اسم فقط میل تقرب دارد
مادرش نیز به این اسم تعصب دارد