دامنم آلوده شد گرچه ز دنيا دوستى
جان به قربانت كه بخشيدى مرا با دوستى
ناسپاسم، ناپسندم، نارفيقم، يا رفيق
از تو امّا من نديدم چيزى اِلّا دوستى
مى توانستى بسوزانى، نسوزاندى مرا
اى فداى مهربانى ات كه حقّا دوستى
در جوابت يا لجاجت كرده ام يا سركشى
در جوابم يا محبّت مى كنى يا دوستى