من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بار ما را نخریدن تو بر میداری
پدرم گریه کُنَت بوده و آقا منهم
به جز از گریه برای تو ندارم کاری
حسین وای ...
کربلایم ببری یا نبری خود دانی
بند قلاده ی ما را به کسی نسپاری
من ضرر کردم و تو معتمد بازاری
بار ما را نخریدن تو بر میداری
حسین وای....