بی مثاله برهان دلیل
نُه فلک به چادرش دخیله
پهلوان کربلا ابالفضل
قهرمان کربلا عقیله
چه با شکوه اظهار بی نیازی کرد
با خطبه هاش حتی خدارو راضی کرد
تو این مسیر هر کس رسالتی داره
عباس تیغ گرداند و زینب حماسه سازی کرد
چه با ایمانه
محمل کلامش آیه های الرحمانه
زینب احیاگر هل اتی علی الانسانه
گفت یابن الطلقاء به پسر مرجانه
پسر مرجانه تو امیری مثلا
کاملا معلومه ترسیدی علنا
پسر مرجانه فاتح شام منم
کمتر یاوه بگو تو اسیری یا من
نیاز به معرفی نیست ولی معرفی میکنم
زینبم دختر مرتضی علی معرفی میکنم
پدرم که خورد از قدمش کعبه شکاف
تیغ خود را وسط معرکه ها کرد غلاف
منبری که تو بر آن تکیه زدی جای تو نیست
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف