من خاک روی دیوارم
از کوچه ی تنگ بی زارم
من مدتیه رو سینم
زخمی عمیق دارم
من انتهای درد و دیدم
تنهایی یه مرد و دیدم
اون لحظه که علی رو بردن
زخمیترین نبرد و دیدم
تو این کوچه هیزم آوردن
از این کوچه حیدر و بردن
همین جا زد فاطمه ناله
مسیر این کوچه به گوداله
کوچه برای علی ته دنیاست
ای داد از این مردم نمک نشناس
من خاک روی دیوارم
از ضربه سیلی بی زارم
از شدت ضربه روی سینه م ترک دارم
من کینه ی حسود و دیدم
من گونه ی کبود و دیدم
من آه طفل معصومی که در باورم نبود و دیدم
همینجا بود فاطمه افتاد
همینجا زد کودکی فریاد
که این تازه اول کاره
مسیر این کوچه به بازاره
زهرا زمینگیره و علی تنهاست
ای داد از این مردم نمک نشناس
کوچه برای علی ته دنیاست
ای داد از این مردم نمک نشناس