گل امّید خونمون که شده قامتت کمون
تویی شادی خونمون؛ مادر بمون
شده کار شبونمون، ناله و آه و اشک خون
تا نشه تیره آسمون، مادر بمون
هنوزم این سؤاله برام
که سیلی تووی کوچه چی بود؟!
هنوزم این سؤاله برام
چرا شده صورت تو کبود؟!
همیشه پیش چشممه
خاطرات یه خونهی پر دود
شب تا صبح بیخوابی؛ میسوزی، بیتابی
از دردات، چندوقته بیتابی
با چشم بارونی، واسه ما گریونی
زیر لب، داری چی میخونی؟
اللّهم عجّل وفاتی
شده چشمات یهکاسه خون؛ شده پاهات پر از ورم
دیگه دستات نداره جون؛ مادر بمون
میبینم غربت تورو، تووی اشک برادرم
میبینی حال زینبو؟! مادر بمون
هنوزم باورم نمیشه
چیزایی رو که میدونه حسن
هنوزم باورم نمیشه
که مادرمو توو کوچه زدن
هنوزم باورم نمیشه
که کار خونه، رسیده به من
با اشکات میسوزم؛ با سرفهت میمیرم
با بغضت، عزا میگیرم
با این غم میجنگم؛ روز و شب دلتنگم
از دنیای بیتو سیرم
اللّهم عجّل وفاتی