شرار سینهها از آه سرده
نفس توو سینهها درگیر درده
خدا زیر بغلهامو گرفته
ببین داغ تو با حیدر چه کرده
حیدر حیرونت؛ عالم گریونت
تنها شدم زهرا؛ جونم قربونت
بساط گریه امشب جوره جوره
از امشب خونه بیتو سوتوکوره
خودت جای علی، پیش یتیمات
چهجوری اینهمه خونو بشوره
چشمام میسوزه؛ دستام میلرزه
پیش تو و تابوت، پاهام میلرزه
ببار بارون که بی زهرا ببارم
عصام میشه از امشب ذوالفقارم
برا مهر نماز زینبمون
یه مشت از خاک قبرت برمیدارم
چشمامون خونه؛ روضه میخونه
روو شونهی سلمان میام تا خونه
حسینت چشم بیتابو آورده
سر خاک تو، سیلابو آورده
به امّیدی که پاشی، آب بیاری
یه ظرف خالی آبو آورده
بدجور بیحاله؛ تا صبح میناله
خاک مزار توست یا که گوداله
تو رفتی، حال قلب من خرابه
خوشی بعد از تو واسه من سرابه
حسین دیگه رمق توو پاش نداره
دلم واسه حسین تو کبابه
رفتی از پیشم؛ دارم آب میشم
چادر نماز تو زده آتیشم
روزا گریون، شبا هم بیقراره
ببین زینب دیگه آروم نداره
حسین آروم نمیشه بعد غسلت
نمیدونی چه حالوروزی داره
یک روز توو گودال، وقتی رفت از حال
جسمش رو میبینی، داره میشه پامال