در کنار بسترت مینالم ای یار
مُردم از نالههات وقتی که گفتی خدانگهدار
میمیرم از این درد و غم، تو زندگی یه بار ازم
من رو خجالت دادی و، چیزی ازم نخواستی
نشو رفیق نیمه راه، جون علی تو جون بخواه
جونم و هدیه کردم و، روم و زمین گذاشتی
باغبون با رفتنت میسوزه این باغ
من یل خیبرم ولی نمیشم حریف این داغ
از روزی که کنج حیاط تابوتت و ساختم برات
با چوب اون گهوارهای که مال محسنت بود
زینبم ازم ناراحته دل خودم قیامته
ای مهربون ای با وفا چه وقت رفتنت بود