روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه بر آمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گَشتند بیعماری و محمل شتر سوار
آن خیمهای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب وار
بند هفتم از ترکیب بند #محتشم_کاشانی
🔗 @MAHMOUDKARIMMI
ای کشته ی فتاده به هامون
حسین من حسین من حسین من…
ای صید دست و پا زده در خون
حسین من حسین من حسین من…
ای صید دست و پا زده در خون
ای خشک لب فتاده ی دور از لب آب ای
حسین من حسین من حسین من…
کز خون تو زمین شده جیحون
حسین من حسین من حسین من…
ای شاه کم سپاه، که با خیل اشک و آه
حسین من حسین من حسین من…
خرگاه زین جهان زده بیرون
حسین من حسین من حسین من…
زینب دوش نبی روی زمین جای تو نیست