مثه پاییز زرد اومدم؛ پره غصّه و درد اومدم
سائل پسر توام و در خونهی مرد اومدم
مرد مرداس پسرت
مرهم درداس پسرت
شفای امروز همه
شافع فرداس پسرت
پسرات یکییکی رفتن و شهید شدن
پیش چشم فاطمه، همه روسفید شدن
تو ندیدی یا امّبنین، قمرت شده نقش زمین
ندیدی بیبی امّا حالا بیا حال حسینو ببین
زاره زاره پسرت
دل بیقراره پسرت
دیگه یه مردم میون
حرم نداره پسرت
پسرت که خورد زمین، سپر حسین شکست
پناه حرم که رفت، کمر حسین شکست
پاشو دلشوره کشته منو؛ میری میشکنی پشت منو
چهجوری یهتنه تا حرم ببرم آخه این بدنو
روی تو مبهمه و
چشم و ابروت درهمه و
تو بیتابی روی زمین
بیتاب تو، حرمو
پاشیده شد سری که تا بزم میمیره
یهجوری شده فقط از بغل روو نی میره
زینبم بیتو خواب نداره؛ نباشی، کی هواشو داره
تو راضی میشی تشنه بشه، حرمله براش آب بیاره
پاشو امّید همه
خیمههامون غرق غمه
ای خوش غیرت میبینی
نامحرم توو حرمه
تو نباشی با حرم، بد میشه برای من
خواهرت اسیر میشه توو یهعدّه بد دهن