شنیدم عباسم سپر نداشت
مشکو به دندونش گرفت اثر نداشت
عمودو بی هوا زدن خبر نداشت
فدا سر حسینی که مادر نداشت
خودم میشم مادرش قدمو تا میکنم
خاک میریزم رو سرم عزا به پا میکنم
یوماه یوماه یوماه
شنیدم عباسم جوشن نداشت
یه جای سالم توی بدن نداشت
بدن همه زخمی و سر به تن نداشت
فدا سر حسینی که کفن نداشت
خودم برا غربتش خدا خدا میکنم
بقیع رو با گریه هام کرب و بلا میکنم
یوماه یوماه یوماه ...
شیندم عباسم چاره نداشت
غیر دو تا چشمی که میباره نداشت
دستی که باش علم رو برداره نداشت
فدا سر حسین که شیرخواره نداشت
خودم برا بچه هاش کنیزیا میکنم
روضه میگیرم براش نذری ادا میکنم