دیدی جدایی اومد از راه
سختترین داغ، سردترین آه
به عزّت و شرف لا اله الّا الله
رفت و از خونمون رفت بهار
ای روزگار! ای روزگار
شب رسید؛ تا ابد از دلم رفت قرار
ای روزگار! ای روزگار
وای خدا! بعد سهماه، چادر از صورتش رفت کنار
ای روزگار! ای روزگار
چراغ خونم رفت؛ آه ولی
تا آخرین دم گفت «یاعلی»
رفتی و اومد بیقراری
الحمدللّه درد نداری
روو سنگ غسل تو باز، خون تازه شد جاری
دم گرفت آسمون سینه زد
حیدر مدد، حیدر مدد
ماسوا ذکرشون از ازل تا ابد
حیدر مدد، حیدر مدد
انگاری خود فاطمه میگه از زیر سنگ لحد
حیدر مدد، حیدر مدد
حسن پریشونه با حسین
مدینه، کربلا شد یاحسین
پیش مادر رووسفید شد
حتّی مزارش، ناپدید شد
اون که با سربند یازهرا، شهید شد
لحظهی وصل میگفتن همه
یافاطمه یافاطمه
نیمهشب توو دل سنگرا زمزمه
یافاطمه یافاطمه
پیر عشق، اعزام میکرد خط شکنها رو با پرچم
یافاطمه یافاطمه