توو سکوت شب، میرسه به گوش نبض علی
میتپه مثه آتشفشون، بغض علی
پیش چشم خونبار علی
داره میره سردار علی
تنها طرفدار علی
یار علی؛ بهار علی؛ قرار علی؛ نگار علی
هم عارفه؛ هم عالمه؛ رزمندهی بیواهمه
فاطمه مدار علی؛ سردار سربهدار علی
پروردهی خیرالبشر؛ مادر پدر
گرد و غبار چادرش، درّ و گهر
دور سرش، شمس و قمر
ناجی دین از انحراف
منصوره در عین عفاف
سرّ حا و قاف؛ عین و لام و یا؛ عین و شین و قاف
فصل الخطاب؛ حق در حجاب
دور علی، گرم طواف
دنیا رو بر سر ظالما، کرده خراب
بی واهمه از قلّت جبههی ولی
برا فاطمه مثه مرگ بود، غربت علی
امشب علی راهی شده
امشب علی غرق توو این سیاهی شده
یتیما دارن دور این بدن، سینه میزنن
کفنو میدن به اباالحسن
توو سکوت، هقهق میکنن
علی بیصدا نوحه میخونه
زهرای من! زهرای من