پدر کار و بار پدر بی قرارو
پدر صبح تا شب ، شب تا صبح چشم انتظارو
پدر بار زندگی رو روی دوشش با سختی کشونده
پدر قسطای عقب مونده
اجاره ی خونه رو تا سر برج بعدی کشونده
پدر آینه ی روی طاقچه
پدر بید سر به زیر باغچه
پدر آخ چه اضطراب آرومیه
پدر اسم کوچیکش کوهه
پدر خودش یه کشتی نوحه
پر از جفت دستکش و
یه جفت جوراب قهوه ای
نهایتا یه پیرهن چارخونه
که خونه خونه هاش پر از اندوهه
پدر روز پدر بیشتر از همیشه فکر بچه هاشه
که پول کادوی روز پدر مبادا توی جیب بچه هاش نباشه
پدر دستای پینه بستهاش منشأ امرار معاشه
بگذریم از غصه و غم و
دست بذاریم تو دست هم و
روز پدر بریم حرم یه سر بریم دیدن بابا
به بابامون سر بزنیم و
تو ایوونش پر بزنیم و
با هم دیگه در بزنیم و
شاید درو وا کنه روی ما
پدر خاک علیه قبله ی افلاک علیه
سر لولاک علیه یا علی علی علی علی
ابالایتام علیه
اونی که میخواهم علیه
اسم بابام علیه
یا علی علی علی علی