آروم آروم داره مرگم میرسه
ولی من هنوز یه بار ندیدمت
جمعه ها قرار گذاشتیم که میای
یه دفعه سر قرار ندیدمت
یه موقع اگه ندیده بمیرم
به نگاهت نرسیده بمیرم
وای وای وای
یه موقع غبار خاک پای تو
روی چشمم نکشیده بمیرم
وای وای وای
نرسه اگه یه وقت بهت صدام
یه موقع اگه به چشمِ تو نیام
وای وای وای
وقت مرگم اگه روو بگردونی
من بخوامت تو بگی که نمیخوام
وای وای وای
دل بیقرارم ، آروم ندارم ، کجاست نگارم
... یابن الحسن کجایی ، من آمدم گدایی ...
مادرم تورو ندید و پر کشید
رفیقم رفت و یه بار تورو ندید
آرزوم تویی میترسم که بگم
مُرد ولی به آرزوشم نرسید
عمر من نبینمت رفته به باد
اگه جون من به کار تو نیاد
وای وای وای
ترسم اینه عاقبت یه روز بیاد
دلِ تو یکی شبیه من نخواد
وای وای وای
به خودت نگاه کنی کی میمونه
به بَدیم نگاه کنی چی میمونه
وای وای وای
غیر اینکه دوس دارم ببینمت
مگه از من دیگه چیزی میمونه
وای وای وای
صبر و قرارم ، طاقت ندارم ، تنها نذارم
... یابن الحسن کجایی ، مُردم از این جدایی ...
ای قرارم بیقرارت میشینم
سر راه انتظارت میشینم
یا شاید پاتو گذاشتی رو چشمم
تا بیاد جونم به کارت میشینم
از غروب جمعه ها بدم میاد
وقتی میگن دیگه امروز نمیاد
وای وای وای
اینکه هر روز به خودم دارم میگم
آقاجونت تورو دیگه نمیخواد
وای وای وای
اگه من پیر شَم و اون وقت تو نیای
واسه خاک پات جوونا رو بخوای
وای وای وای
بدتر از همه میترسم آخرش
وقت مرگم تو به دیدنم نیای
وای وای وای
هستی کنارم ، چشمی ندارم ، ببینه یارم
... یابن الحسن کجایی ، بسه دیگه جدایی ...