یکسالونیم بعد تو سالار تشنهلب
زینب به آب لبنزده، یار تشنهلب
یکسالونیم بعد تو، سوخت جان زینبت
شانه نخورده موی پریشان زینبت
یکسالونیم گریه برای تو کردهام
تا عالمی که غرق عزای تو کردهام
یکسالونیم ناله زدم «ای حسین من»
یاد قدیم، ناله زدم «ای حسین من»
یکسالونیم خنده به زینب شده حرام
جز نام دوست نشنود از من، کسی کلام
یکسالونیم روضهی گودال خواندهام
از دستوپای زخمی اطفال خواندهام
یکسالونیم یاد گلوی تو بودهام
وقت نماز، محو وضوی تو بودهام
یکسالونیم یاد لبت از دلم نرفت
یاد نماز نیمهشبت از دلم نرفت
یکسالونیم بعد تو سینهزدم حسین
آتش بهجان اهلمدینه زدم حسین
یکسالونیم بعد تو، فریاد میزدم
در مسجدالنّبی ز دلم، داد میزدم
یکسالونیم با پدر خسته گفتهام
از محمل برهنه و کتبسته گفتهام
یکسالونیم با حسن از کوفه گفتهام
یک کوچه نه! از غم صدکوچه گفتهام
یکسالونیم نیمهشب از بهر مادرت
گفتم حکایت سم اسبان و پیکرت
یکسالونیم بعد تو، خوابم نبردهاست
زینب، غذای سیر پس از تو نخوردهاست
یکسالونیم زینب تو بود و زمزمه
خجلت ز روی مادر سردار علقمه
یکسالونیم نالهی امّالبنین، حسین!
میزد مرا کنار بقیع بر زمین؛ حسین!
یکسالونیم پیرهنت اشک من گرفت
شیب الخضیب! زخم تنت، اشک من گرفت
یکسالونیم فکر سرت روی نیزهها
یکلحظه هم نکرده برادر، مرا رها
یکسالونیم یاد سرت در میان تشت
از قلب پارهپارهی خواهر، جدا نگشت
یکسالونیم زینب تو بود و اضطراب
یک خاطرهست، کشته مرا؛ مجلس شراب