مرآت ز پای تا سر زهرا
در عزّ و وقار، حیدرِ حیدر
در قدر و جلال، کوثر زهرا
از دورهی چارسالگی بودی
یار علی و پیمبر و زهرا
تو بهر علیمرتضی، بودی
مانند خدیجه، دختر زهرا
رخسار تو در برابر مادر
چون آینه در برابر زهرا
ماه رخ توست، مشعل حیدر
سرو قد توست، محشر زهرا
تـو زینت امّـی و أبـی، زینب
در بین دو ماه، کوکبی زینب
ای چشم محمّد و علی، سویت
قرآن حسین، مصحف رویت
این نیست عجب که خلق را بخشند
در روز جزا به تاری از مویت
دین، دستنهاده بر سر شانه
صبر، آمده متّکی به پهلویت
مغبونم اگر تمام عالم را
گیرم به غباری از سر کویت
من کیستم ای حقیقت زهرا!
تا دمزنم از خصائل و خویت
زیبد که سر حسین در هرگام
گردد سر نیزهها ثناگویت