من این روزا رو خوب خوب یادمه
گره که میخورد کار و بار همه
حاجت میخواست همیشه مادر
از روضۀ موسی بن جعفر
از اون روز آقا فهمیدم، که زندگیم زیر دِینه
خدا میدونه عشق من، زیارت کاظمینه
آااه (یا موسی بن جعفر)3
.........
رو خاک زندون دست و پا میزنی
با گریه رضا رو صدا میزنی
آقا برا غمت میسوزم
غریب و تشنهای هنوزم
میسوزه از پا تا سرت، تُو لحظههای آخرت
آقا چقد لاغر شدی، شبیه زهرا مادرت
آااه (یا موسی بن جعفر)3
.........
میخونی روضه لحظۀ واپسین
میگی جدّ من مونده بود رو زمین
امون از اون نعلای تازه
با نیزه تشییع جنازه
یه مادری تُو قتلگاه، دلش از این غم سوخته بود
میدید که غارت میکنن، پیراهنی که دوخته بود
آااه (ای مظلوم حسینم)3