ابرا همه می‌بارن
از آسمون میارن، پیراهن عزا رو
دیدند همه هوای
طوفان گریه‌های معصومه و رضا رو

عمری، اسیر بند؛ بی‌جرم و بی‌گناه
روزا، شبیه شب؛ شب‌ها همه سیاه
اینه نماز عشق، قد قامت الصّلاة

نفس نداره شهر؛ نداره زندان، جان
قفس پر از فرشته‌س، به‌جای زندان‌بان
امشب دیگه راحت از دست صیّاد شد
مرغ از قفس پر زد؛ زندونی، آزاد شد

اون آتش نهفته
داغ جوون گرفته، جونش رو دست آخر
از بس دلش رو سوزوند
لحظه‌به‌لحظه می‌خوند، پهلو شکسته مادر

مادر توو کوچه دید، دشمن رو سر راه
خورشید رو می‌سوزوند روی کبود ماه
اینه نماز عشق، قد قامت الصّلاة

راه محبّت رو تا آخرش رفته
دو گونه‌ی نیلی‌ش، به مادرش رفته
زندون پر از عطر علی و اولاد شد
مرغ از قفس پر زد؛ زندونی، آزاد شد

رسمه توو سینه‌زن‌ها
حُسن ختام نوحه، گودال و اشک و ناله‌س
امّا گریز امشب با اذن عمّه‌ زینب
به روضه‌ی سه‌ساله‌س

سرسخت، شبیه کوه؛ کوتاه، مثه یه آه
ویرونه با صداش، شد قتلگاه شاه
اینه نماز عشق، قد قامت الصّلاة

هردو بدن تشییع با غل‌وزنجیر شد
نه تنها این آقا، سه‌ساله هم پیر شد
شبیه ویرونه، زندون بغداد شد
مرغ از قفس پر زد؛ زندونی، آزاد شد




مطالب مرتبط

مدار عشق...
مدار عشق...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش
بسم رب النور نور کرب و بلا
بسم رب النور نور کرب و بلا

دو شنبه, 27 مرداد 1399

پخش
دیوونه منم...
دیوونه منم...

دو شنبه, 18 مرداد 1400

پخش