بادبادک خورشید با موی فرشته
بستهشده امشب به گهوارهی کودک بانوی فرشته
باز همهمه پیچید از بوی فرشته
از چشمک مهتاب از شور لب عاشق و هوهوی فرشته
گهواره، زانوی فرشته؛ بالشه، بازوی فرشته
با دیدن روی حسین، دیدنیه روی فرشته
شب ترنّم بارونه
شب ترقّص مهتابه
شب خُم و می و پیمونه
شب تولّد اربابه
پیچیده طنین تحسین الهی
هرکس روو زمینه، میشینه سر سفرهی رنگین الهی
این نور مبینه توو دین الهی
نوزاد میگه یاربّ، میپیچه توو هفتآسمون آمین الهی
اومده یاسین الهی؛ چقده شیرینه، الهی
الهی سایهش باشه روو سر محبّین الهی
عمق چشاش پر از اعجازه
یه نیمنگاش پر از اعجابه
در بهشت تا سحر بازه
شب تولّد اربابه
ما سر، تویی سرور؛ ما دل، تویی دلدار
ما مال تو هستیم؛ از عالم زر، مارو سپردی به علمدار
اون کاشف هر کرب؛ اون یار وفادار
سرداری که نقش رگهای پیشونیش، شده یاحیدرکرّار
تو شاه و ما خادم دربار؛ همگی پشت سر سردار
بگو به عبّاست آقا، دلی که بردی رو نگهدار
شب وصال قبله و قلبه
شب سماع مُهر و محرابه
شب ولیمهی اباالفضله
شب تولّد اربابه