چه خوب است آب و هوایی که دارید
همیشه بهشت است جایی که دارید
.
الهی روی خلوتی هم نبیند
شلوغی این کوچه هایی که دارید
مجال عرق ریختن هم ندادید
به پیشانی این گدایی که دارید
.
نمی خواهم اصلا بفهمم که ما را
کجا می برد رد پایی که دارید
.
همین که شما می بریدم ، یقینا
شبی می رسم تا خدایی که دارید
.
از امروز نامه رسان حسین است
پر فطرس بینوایی که دارید
.
برایم هوای بهشتی بالا
حرام است با کربلایی که دارید
.
شما با خدا با خدا با خدایید
و من با شمایم شمایی که دارید …
.
… مرا خیمه ی کربلا می نویسید
دخیل حسینیه ها می نویسید
.
دل بی قرار اختیاری ندارد
اسیر است و راه فراری ندارد
.
مقامات عاشق فنا می پذیرد
اگر هم بمیرد مزاری ندارد
.
کسی که بنا نیست بی سر بمیرد
چه بهتر دل بی قراری ندارد
.
دل بی حسین اصل و فرعش زیادی است
شبیه درختی که باری ندارد
.
دل بی حسین از گل بدترین هاست
دل بی حسین اعتباری ندارد
.
بود ذکر سجاده ی هر فقیری
امیری حسین فنعم الامیری
.
همه زیر پایند و بالا حسین است
همه قطره اند و دریا حسین است
.
چه رسم خوشی که زمان تولد
کلام نخستین ما یا حسین است
.
حسن هم حسین است ، علی هم حسین است
محمد حسین است و زهرا حسین است
.
حسن یا علی فاطمه یا محمد
تجلی این چهار تن با حسین است
.
همین که به جز عشق چیزی نگفتیم
تجلی ” لا ذکر الا حسین ” است
.
گنهکارها نیز ترسی ندارند
قیامت اگر دست آقا حسین است
.
شه عالمینیم ، الحمدلله
غلام حسینیم ، الحمدلله
.
ندیدم کسی را گدایش نباشد
مسلمان یا ربنایش نباشد
.
مسیر تکامل یقینا محال است
اگر کربلا انتهایش نباشد
.
برای جهنم چه خوب است ، هر که
حسین بن زهرا برایش نباشد
.
مگر می شود ؟ نه … نه … امکان ندارد
خدا باشد و کربلایش نباشد
.
خدایی که دار و ندارش حسین است
مگر می شود خون بهایش نباشد ؟
.
یقین کشتی او نجاتی ندارد
اگر خواهرش ناخدایش نباشد
.
حسین آمد و بال ها گریه کردند
تمامی گودال ها گریه کردند
.
پر ما کجا ؟ وسعت آسمانت
پریدن کجا ؟ قبه ی لا مکانت
.
حسن هم به پای تو قد راست می کرد
ادب داشت ، پیشت امام زمانت
.
تو بالانشینی ، چگونه نباشد
سر شانه های پیمبر مکانت
.
تویی سنت هفت تکبیر احرام
نبی منتظر شد بچرخد زبانت
.
شما هر دو در حال ارتزاقید
اگر می گذارد دهان بر دهانت
.
خدا بهتر از تو ندارد اگر داشت
یقین کن که می داد روزی نشانت
.
خداوند مثل تو دیگر ندارد
شبیه تو دارد اگر ، خب بیارد
.
من و سال ها جستجویت حسین جان
من و منت گفتگویت حسین جان
.
مگر می شود من به پایت نیفتم
من و سجده بر خاک کویت حسین جان
.
من عادت ندارم شبی بی تو باشم
من و هیئت کو به کویت حسین جان
.
به والله خوابش نمی برد زهرا
نمی شد اگر شانه مویت حسین جان
.
گلوی تو عادت به نیزه ندارد
به قربان زیر گلویت حسین جان
.
چقدر آه گفتی جوابت ندادند
چقدر آب گفتی و آبت ندادند …