سالتحویل عشق عاشقاته
تو اومدی و دل، سر راته
رشتهی دلها، نخ عباته
دلداری و دلها زیر پاته
خوشا به حاله هرکی باهاته
کی هستی تو که حسین فداته
تو ماه شام تار دلمی
تو اوّل بهار دلمی
تو صاحباختیار دلمی
یااباالفضل
بوسه میگیرم لب پیمونهرو
انقده که گم کنم راه خونهرو
بیخیال هرکسی هرچی میگه
بهم بخندن، بگن دیوونهرو
دیوونم؛ آره دیوونم؛ آره دیوونم
آره دیوونهی اباالفضلم
اونکه دنبال جنّت و حوره
اون از بهشت عشق تو، دوره
دوره از آفتاب، چشمی که کوره
اونکه رووی عشق تو غیوره
خودش بهشته یه پارچه نوره
وقت تجلّاش، روز ظهوره
توو زندگی برا من هدفی
توو بندگی برا من شرفی
تو آینهی امیر نجفی
یااباالفضل
ساقی تویی؛ من عطش یهقطره آب
ماه تویی؛ توو تاریکی بهم بتاب
عاشقت، معشوقه یه عالمه
نوکر، آخرش میشه عالیجناب
دیوونم؛ آره دیوونم؛ آره دیوونم
آره دیوونهی اباالفضلم
چه جمالی و چه وجناتی
عجب مقامی، چه درجاتی
ذاتاً امیری؛ عین باباتی
هم معلّم صوم و صلاتی
هم آبروی مخدّراتی
تو عرشهی کشتی نجاتی
از غم و غصّهها بیخبره
مصون و بیمه از هر خطره
دلی رو که اباالفضل ببره
یااباالفضل
آینهی نور جمال حیدری
اومدی تا که دل از ما ببری
معنی شد با اسم تو، مردونگی
از همه مردا خودت مردتری
ذکر تو، قعودت و قیامت
حرف و سکوت و فعل و کلامت
وقفه وجودت برا امامت
کلّ کهکشون توو بار عامت
خم میشه عالم به احترامت
آخ که اباالفضل، خیلی میخوامت
تو شیر سرخ صاحبعلمی
تو پردهدار اهل حرمی
تویی که با حسین، همقسمی
یااباالفضل
دل اسیر ساقی علقمه شد
اسیر شاه علقمه، دل همه شد
حاجت امِّبنین روا شد و
مادرش توو علقمه، فاطمه شد