بارون ستاره از عرش که داره
بیوقفه و یکریز پای قدمای قمر عشق، میباره
دستای توسّل با گریه بیاره
هرکسکه گرفتاره ولی چاره نداره
زمستونه یا که بهاره
شب توجّه نگاره
برا دلی که بیقرار مونده نگاهش پیش چاره
شب تبسّم مولا و
شب عنایتی یاسه
حسین فاطمه، خوشحاله
شب تولّد عبّاسه
بادبادک خورشید با موی فرشته
بستهشده امشب به گهوارهی کودک بانوی فرشته
گهواره، زانوی فرشته؛ بالشه، بازوی فرشته
با دیدن روی حسین، دیدنیه روی فرشته
شب ترنّم بارونه
شب ترقّص مهتابه
شب خُم و می و پیمونه
شب تولّد اربابه