حبیبَنِ کانا، وروحاً بجسمَینْ
دو دوست بودند و یک روح در دو بدن
رفیقَینِ عاشا، وماتا رفیقَینْ
با هم زیستند و با هم از دنیا رفتند
وداعاً وداعا
خداحافظ، خداحافظ
من أنتما؟! یا کلَّ أحزانی
شما دو تن که هستید؟ ای همه غمهای من
فی العیشِ فی الموتِ رفیقانِ
در زندگی و مرگ رفیق هم بودید
آهٍ وداعاً یا أبا مهـدی
آه، خداحافظ ای ابومهدی
آهٍ وداعاً یا سُلیمانـی
آه، خداحافظ ای سلیمانی
یا «قاسمُ» جسمُکَ بالنزفِ
ای قاسم! خونریزی جسمت
یُشبهُ نزفَ النحرِ فی الطفِّ
مانند خونریزی رگهای بریده در کربلاست
یکفیکَ فخراً کنتَ مقتولاً
همین قدر افتخار برایت کافی است
مثلَ أبی الفضلِ بلا کفِّ!
که مانند ابوالفضل (ع) بیدست کشته شدی
«واویلاه واویلاه واویلاه»
واویلا… واویلا… واویلا…
خذ الدمَّ واصعَدْ، بنصرٍ مؤزّرْ
خونت را بگیر و بالا پیروزمندانه برو
ونَمْ مُطمئناً، فحتماً سَنَثْأرْ
و آرام بخواب، که ما حتما انتقام خواهیم گرفت
سنثأرْ سنثأر
انتقام خواهیم گرفت، انتقام خواهیم گرفت
أصنامُ «أمریکا» معَ العـارِ
بتهای آمریکا ننگین هستند
حتماً سنُصْلیها لظى النارِ
حتما آنها را به زبانههای آتش میافکنیم
لن نستهینَ بالدمِ الجــاری
هرگز این خون جاری را خوار نمیداریم
أبشِــرْ «سُلیمـانیُّ» بالثـارِ
به «سلیمانی» بشارت انتقام بده
هذی دماکَ الثورةُ الکبرى
این خون تو، بزرگترین انقلاب است
من کربـلا مدّت لنا نحـرا
که از کربلا برای ما امتداد یافت
لا لا تمُتْ .. عِشْ مرّةً أخرى
نه، نمیر… بلکه یک بار دیگر زندگی کن
وارسُم لنا من نِزفکَ النصرا
و از خون ریختهات پیروزی را برایمان رقم بزن
«یا حسین یا حسین یا حسین»
یا حسین… یا حسین… یا حسین