امشب چه خبره تو مدینه
ذکر لب عاشقا همینه
پیچید، توی هوای زمستون
عطر خوش بهاریه بارون
غصه، رفته و خنده شکفته
رو لب پیر و جوون
اومده کسی که غم ها رو میبره
اونیکه بد و خوبو یکجا میخره
توی مهربونی از عالمی سره
عاشقونه میخونم
با همه ی وجودم
نغمه ی امشبمه
گوشواره ی سرودم