شمشیر شیر حضرت داور، ذوالفقاره
تیغ تقدیر فاتح خیبر، ذوالفقاره
زینت دست نوهی حیدر، ذوالفقاره
اکبر میاد تا هیبت به اقتدار برسه
از مرتضی، آقاییش به یادگار برسه
قد میکشه تا دستاش به ذوالفقار برسه
جان، علیاکبر؛ جانان، علیاکبر
دین، علیاکبر؛ ایمان، علیاکبر
مرتضی رحل و قرآن، علیاکبر
جان سنه قربان؛ ای جان علیاکبر
با عمو عبّاس، قاری مصحف؛ دوش به دوشه
مشق رمز شیر جانبرکف با عموشه
ماه شاه نجف اشرف، نور روشه
اکبر میاد تا بابا به آرزوش برسه
از فاطمه، خاطرهها بازم بهگوش برسه
قد میکشه تا قدوبالاش به عموش برسه
سر، علیاکبر؛ سرور، علیاکبر
ماه، اباالفضل و اختر، علیاکبر
با عموجان، سرلشکر علیاکبر
وجه کرّار حیدر، علیاکبر
اومد و جون و عمر بابا شد؛ مقتدا شد
عشق، پیدا شد؛ گرهها وا شد؛ درد، دوا شد
اسم رمز قبلهی عشّاق، کربلا شد
اکبر میاد تا فرصت ادای دین، برسه
تا پای ما به خاک پاک حرمین برسه
تا دست ما به دامن باباش حسین، برسه
یار، علیاکبر؛ سالار، علیاکبر
دل، اکبر و دلدار علیاکبر
شمس الاحرار دوّار، علیاکبر
سرّالاسرار کرّار، علیاکبر
جوونایی که آبروی این آبوخاکن
از بس گفتن یاعلیاکبر، پاک پاکن
لیلای اون دستهگلها که بی پلاکن
اکبر میاد تا خیرش به هر جوون برسه
شوق نماز به سینمون با هر أذون برسه
وقت أذون، دستامون به آسمون برسه
نور، علیاکبر؛ مستور، علیاکبر
قبلهی بیت مآمور، علیاکبر
از نبیالله، مأثور علیاکبر
ناصر و نصر و منصور، علیاکبر